فاصله ها، فرصت ها
دنیا چقدر جای عجیبیه! فاصله ها در این
دنیا چقدرزیاده، این مطلبیه که گاهی اوقات فکر من رو خیلی به خودش مشول می کنه.
توی همین دنیا آدمهایی پیدا میشن که تو تمام عمر حتی آزارشون به یک مورچه هم نمیرسه
و آدم هایی که جنایتها و ظلمشون انسان رو دچار تحیر می کنه و چقدر فاصله است...
چند روز پیش در اجلاسی که برای بررسی
فرقه ضاله وهابیت تشکیل شده بود شرکت کردم و با دیدن چند صحنه کوتاه از جنایتهای
وحشیانه عده ای که به نام مقدسی مثل دین، بدترین و زشت ترین و هولناک ترین رفتارها
را علیه هم نوع های خودشون انجام می دن شوکه شدم، حال عجیبی داشتم، دنیا با دیدن
این صحنه ها برام جای قابل تحملی نبود، واقعا توی این دنیا که همچین موجوداتی نفس
می کشن احساس خفگی به انسان دست میده... ولی فقط و فقط یک چیز می تونه این جور
وقتها به کمک آدم بیاد تا بتونه این دنیا رو با این اوصاف تحمل کنه و اون اینه که
تو همین دنیای بد آدم می تونه کارهایی بکنه که اصلا از سنخ کارهای دنیایی نیستن
یعنی واقعاملکوتی هستن و میشه آدم هایی رو دید که با دل کندن از این دنیا باعث
زیبایی عالم و روشنایی این ظلمتکده شدن.
به نظر من اگه آدم نمیتونست گاهی در
برابر خدای خودش به خاک بیفته و گریه کنه و با ملکوت عالم و غیب ارتباط برقرار کنه
و یا کارهای دیگه ای که اون رو از این ظلمتکده خاکی کمی بالاببره و به نور رحمانی
متصل کنه رو انجام بده، دنیا واقعا ارزش زندگی نداشت اما همین خوبی ها و فرصت های
نابه که زندگی رو شیرین می کنه و آرامش به آدم می ده و در سایه این آرامش بهترین و
شیرین ترین لذات عالم برای آدم حاصل میشه.
الهی خدا به همه مون توفیق بهره برداری
از فرصت های ملکوتی رو بده.